در دنیای پرتلاطم صنعت نفت، جایی که ژئوپلیتیک و اقتصاد دست در دست هم رقص پیچیدهای میکنند، ایدهای نوظهور در حال شکلگیری است: همکاری ایران و عربستان در آفریقا با میانجیگری عمان. آیا ترکیب تخصص فنی ایران، سرمایه عظیم عربستان، و نقش بیطرف عمان میتواند معادله صنعت نفت را در قاره سیاه تغییر دهد؟ در این مقاله، به بررسی این پتانسیل، چالشها، و آینده این همکاری میپردازیم.

چرا آفریقا؟ مقصد جدید طلای سیاه
آفریقا با ذخایر ۱۲۵ میلیارد بشکهای نفت (حدود ۷٪ ذخایر جهانی) و کشف میدانهای جدید در کشورهایی مثل غنا، سنگال، و اوگاندا، به یکی از مقاصد کلیدی صنعت نفت تبدیل شده. نیجریه و آنگولا روزانه ۴ میلیون بشکه نفت تولید میکنند و تأمینکنندگان مهمی برای اروپا و آسیا هستند. در حالی که تنشهای خاورمیانه (مثل حملات حوثیها در دریای سرخ) عرضه نفت را تهدید میکند، آفریقا بهعنوان منبعی برای تنوعبخشی به زنجیره تأمین جهانی اهمیت بیشتری پیدا کرده.
اما آفریقا چالشهای خودش را دارد: بیثباتی سیاسی، کمبود زیرساخت، و رقابت قدرتهای بزرگ مثل آمریکا و چین. اینجا جایی است که همکاریهای منطقهای میتوانند معادلات را تغییر دهند.

ایران و عربستان: از رقابت به همکاری؟
ایران و عربستان، دو غول نفتی خاورمیانه، سالها در میدان رقابت منطقهای روبهروی هم ایستاده بودند. اما توافق مارس ۲۰۲۳ (با میانجیگری چین) نقطه عطفی در روابط دو کشور ایجاد کرد. تبادل سفرا، کاهش تنشها در یمن، و مذاکرات برای همکاری اقتصادی، نشاندهنده ارادهای برای ساختن آیندهای متفاوت است.
حالا تصور کنید: تخصص فنی ایران در اکتشاف و استخراج نفت، که در سالهای تحریم به خودکفایی رسیده، با سرمایه عظیم عربستان (صندوق سرمایهگذاری عمومی با ۷۰۰ میلیارد دلار) و تجهیزات مدرن غربی که آرامکو بهراحتی تأمین میکند، ترکیب شود. این همکاری میتواند هزینههای پروژههای نفتی در آفریقا را کاهش دهد و نفوذ دو کشور را در برابر رقبا تقویت کند.

عمان: کلید طلایی همکاری
اما یک مشکل بزرگ وجود دارد: تحریمهای آمریکا. همکاری مستقیم ایران و عربستان میتواند شرکتهای سعودی را در معرض تحریمهای ثانویه قرار دهد. اینجا عمان وارد صحنه میشود. عمان، با سابقهای درخشان در میانجیگری (از مذاکرات برجام تا صلح یمن)، بهعنوان یک بازیگر بیطرف و قابلاعتماد شناخته میشود.
چرا عمان؟
- بیطرفی: عمان روابط دوستانهای با ایران، عربستان، و آمریکا دارد و از تنشهای منطقهای دوری میکند.
- زیرساخت لجستیکی: بندر الدقم، بهعنوان هاب تجاری و نفتی، میتواند پایگاه عملیاتی پروژههای آفریقایی باشد.
- مصونیت از تحریمها: عمان بارها (مثل انتقال ۵.۷ میلیارد دلار پول ایران در ۲۰۲۳) بدون نقض تحریمها واسطه بوده.
- روابط با آفریقا: عمان با کشورهای شرق آفریقا (مثل تانزانیا) توافقنامههای انرژی امضا کرده و دروازهای به این قاره است.
عمان میتواند از طریق تأسیس شرکتهای مشترک در منطقه آزاد الدقم یا هماهنگی پروژههای سهجانبه با کشورهای آفریقایی، همکاری ایران و عربستان را بدون جلب توجه تحریمها پیش ببرد.

چگونه این همکاری شکل میگیرد؟
تصور کنید یک پروژه اکتشافی در میدان فراساحلی غنا یا تانزانیا تعریف شود. ایران تیمهای تخصصی اکتشاف و حفاری را تأمین میکند، عربستان سرمایه و دکلهای مدرن وارد میکند، و عمان از طریق شرکت OQ یا بندر الدقم هماهنگی لجستیکی را بر عهده میگیرد. این پروژه میتواند تحت چارچوبهایی مثل BRICS (که ایران و عربستان اخیراً به آن پیوستهاند) یا از طریق شرکتهای خصوصی عمانی اجرا شود تا ریسکهای سیاسی کاهش یابد.
مزایا و فرصتها
این همکاری میتواند معجزهای برای صنعت نفت باشد:
- کاهش هزینهها: تقسیم ریسکهای مالی و سیاسی در آفریقا، پروژهها را اقتصادیتر میکند.
- تقویت دیپلماسی: موفقیت پروژه میتواند اعتماد بین ایران و عربستان را افزایش دهد و تنشهای منطقهای را کم کند.
- رقابت با قدرتها: این همکاری نفوذ ایران و عربستان را در برابر چین (با ابتکار کمربند و جاده) و آمریکا (با پایگاههای نظامی در جیبوتی) تقویت میکند.
- دسترسی به بازارها: ایران از شبکه تجاری عربستان در آفریقا سود میبرد، و عربستان از تجربه ایران در مدیریت میادین پیچیده بهرهمند میشود.
چالشها و موانع
با وجود پتانسیل بالا، چالشهایی هم وجود دارد:
- تحریمهای آمریکا: هرگونه همکاری آشکار با ایران میتواند فشارهایی از سوی آمریکا و اسرائیل به عربستان وارد کند.
- بیاعتمادی تاریخی: رقابت دیرینه ایران و عربستان ممکن است به اختلافات در مدیریت پروژه منجر شود.
- ریسکهای آفریقا: بیثباتی سیاسی (مثل کودتا در سودان) و ناامنی (مثل الشباب در سومالی) پروژهها را تهدید میکند.

آینده چه میشود؟
برای آینده این همکاری، سه سناریو قابل تصور است:
- سناریوی طلایی: یک پروژه آزمایشی در تانزانیا یا نیجریه با موفقیت اجرا میشود و راه را برای همکاریهای بزرگتر باز میکند.
- سناریوی محتاطانه: همکاری به پروژههای کوچک محدود میشود، اما عمان با مدیریت هوشمند، ریسکها را کنترل میکند.
- سناریوی ناکامی: فشارهای آمریکا و بیاعتمادی دوجانبه، پروژه را متوقف میکند و تنشها بازمیگردد.
جمعبندی: قند مکرر یا رویای دستنیافتنی؟
ترکیب تخصص ایرانی، سرمایه عربستان، و لابی عمان میتواند مانند قند مکرر، شیرینی تازهای به صنعت نفت ببخشد. عمان، با بیطرفی و تجربهاش، کلید طلایی این همکاری است. اما موفقیت این ایده به مدیریت دقیق ریسکها، اعتمادسازی، و انتخاب کشورهای باثبات آفریقایی بستگی دارد. آیا این همکاری میتواند الگویی برای آینده خاورمیانه باشد؟ نظر شما چیست؟
4 دیدگاه در مورد “تخصص ایرانی ، سرمایه عربستان و لابی عمان قند مکرر صنعت نفت”