رویای ترامپ برای دستیابی به بازار ایران ، یک بوس کوچولو؟

مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده در عمان

مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده در عمان، که در تاریخ ۱۲ آوریل ۲۰۲۵ برگزار می‌شود، یکی از حساس‌ترین تحولات دیپلماتیک منطقه خاورمیانه است.

این مذاکرات در بستری از بی‌اعتمادی تاریخی، منافع متضاد، و فشارهای داخلی و خارجی شکل گرفته و می‌تواند سرنوشت روابط دو کشور و حتی معادلات ژئوپلیتیک منطقه را تحت تأثیر قرار دهد. با توجه به پیشینه خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در سال ۲۰۲۵، فرضیه‌ای مطرح است که آمریکا به دنبال توافقی جدید برای دسترسی به بازار ایران و تقویت نفوذ استراتژیک خود در خاورمیانه است. در مقابل، ایران نیز شروط خاص خود را برای هرگونه توافق، از جمله تضمین بقای نظام و حفظ استقلال سیاسی، مطرح می‌کند. با این حال، دشمنی عمیق ایران با اسرائیل، متحد نزدیک آمریکا، چالشی کلیدی در مسیر این مذاکرات است. در ادامه، سناریوهای احتمالی این مذاکرات و عوامل تعیین‌کننده آن‌ها بررسی می‌شود.

۱. توافق محدود و موقت: گام‌های محتاطانه

یکی از محتمل‌ترین سناریوها، دستیابی به توافقی محدود و موقت است. در این سناریو، ایران ممکن است متعهد شود که غنی‌سازی اورانیوم را در سطحی پایین (مانند ۳.۶۷ درصد، مشابه توافق برجام) نگه دارد یا بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را تقویت کند. در مقابل، ایالات متحده می‌تواند تحریم‌های مربوط به صادرات نفت ایران را به‌صورت موقت کاهش دهد یا دسترسی ایران به برخی منابع مالی بلوکه‌شده را تسهیل کند.

این سناریو به دلیل فشارهای اقتصادی بر ایران و تمایل آمریکا به کاهش تنش‌های منطقه‌ای، از شانس نسبتاً بالایی (حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد) برخوردار است. برای ایران، این توافق می‌تواند به بهبود شرایط اقتصادی و افزایش فروش نفت کمک کند، در حالی که آمریکا از آن به‌عنوان ابزاری برای مهار برنامه هسته‌ای ایران و کاهش خطر درگیری مستقیم استفاده خواهد کرد. با این حال، این توافق شکننده خواهد بود؛ هرگونه نقض تعهدات یا فشارهای خارجی، مانند اقدامات تحریک‌آمیز اسرائیل، می‌تواند آن را به خطر بیندازد.

۲. بن‌بست و شکست مذاکرات: بازگشت به تنش

سناریوی دیگر، شکست مذاکرات و بازگشت به وضعیت تقابلی است. در این حالت، دو طرف به دلیل اختلافات عمیق، به‌ویژه در مورد میزان رفع تحریم‌ها و تعهدات هسته‌ای، به توافق نمی‌رسند. ایران ممکن است بر حفظ حقوق هسته‌ای خود تأکید کند و آمریکا نیز با افزایش تحریم‌ها یا تهدید به اقدامات نظامی پاسخ دهد.

این سناریو با توجه به سابقه بی‌اعتمادی، به‌ویژه پس از خروج آمریکا از برجام، احتمال قابل‌توجهی (۳۰ تا ۳۵ درصد) دارد. فشارهای داخلی در هر دو کشور نیز می‌تواند این نتیجه را تقویت کند؛ در ایران، گروه‌های تندرو ممکن است هرگونه امتیازدهی را تضعیف نظام تلقی کنند، و در آمریکا، فشار لابی‌های ضدایرانی و متحدان منطقه‌ای مانند اسرائیل می‌تواند مذاکرات را مختل کند. شکست مذاکرات می‌تواند به تشدید تنش‌ها، افزایش فعالیت‌های نیابتی در منطقه، و حتی خطر درگیری نظامی منجر شود.

۳. توافق جامع: تحول دیپلماتیک غیرمنتظره

هرچند بعید به نظر می‌رسد، اما امکان دستیابی به توافقی جامع و گسترده نیز وجود دارد. در این سناریو، ایران و آمریکا نه‌تنها بر سر مسائل هسته‌ای به توافق می‌رسند، بلکه گام‌هایی برای کاهش تحریم‌های گسترده، همکاری اقتصادی، و حتی مدیریت تنش‌های منطقه‌ای برمی‌دارند. چنین توافقی می‌تواند درهای بازار ایران را به روی شرکت‌های غربی باز کند و نفوذ آمریکا در منطقه را در برابر رقبایی مانند چین و روسیه تقویت کند.

این سناریو به دلیل پیچیدگی‌های سیاسی و بی‌اعتمادی دوجانبه، شانس کمی (حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد) دارد. برای تحقق آن، هر دو طرف باید از خطوط قرمز خود عقب‌نشینی کنند، که برای ایران به معنای پذیرش محدودیت‌های طولانی‌مدت هسته‌ای و برای آمریکا به معنای چشم‌پوشی از برخی فشارهای منطقه‌ای است. با این حال، حتی در صورت امضای چنین توافقی، اجرای آن با موانع جدی، از جمله مخالفت‌های داخلی و فشارهای خارجی، مواجه خواهد شد.

۴. مذاکرات کش‌دار: تداوم ابهام

سناریوی چهارم، ادامه مذاکرات بدون نتیجه قطعی است. در این حالت، دو طرف پیشرفت‌های محدودی را اعلام می‌کنند، اما توافقی نهایی شکل نمی‌گیرد و مذاکرات به دورهای بعدی موکول می‌شود. این سناریو به هر دو طرف اجازه می‌دهد که وجهه دیپلماتیک خود را حفظ کنند، بدون اینکه تعهدات سختی بپذیرند.

این نتیجه به دلیل تمایل دو طرف به اجتناب از شکست آشکار، از احتمال بالایی (۳۵ تا ۴۵ درصد) برخوردار است. با این حال، تداوم وضعیت بلاتکلیفی می‌تواند به فرسایش اعتماد عمومی در ایران و افزایش فشارهای بین‌المللی بر هر دو کشور منجر شود.

چالش کلیدی: تضاد ایران و اسرائیل

یکی از بزرگ‌ترین موانع در مسیر مذاکرات، دشمنی عمیق ایران با اسرائیل است. ایران، اسرائیل را تهدیدی وجودی می‌داند و از گروه‌های مقاومت در منطقه حمایت می‌کند. در مقابل، اسرائیل برنامه هسته‌ای ایران را خطری جدی برای امنیت خود تلقی کرده و خواستار محدودیت‌های سخت‌گیرانه یا حتی اقدام نظامی علیه ایران است. آمریکا، به‌عنوان متحد نزدیک اسرائیل، در موقعیت دشواری قرار دارد. هرگونه امتیازدهی به ایران می‌تواند با واکنش تند اسرائیل مواجه شود، در حالی که فشار بیش از حد بر ایران ممکن است مذاکرات را به شکست بکشاند.

برای مدیریت این تضاد، آمریکا ممکن است به دیپلماسی چندجانبه روی بیاورد، مثلاً با میانجی‌گری عمان یا قطر، یا از طریق تفاهم‌های غیررسمی برای کاهش تنش‌های مستقیم بین ایران و اسرائیل. با این حال، هرگونه توافق پایدار نیازمند توازن دقیقی بین منافع ایران، آمریکا، و اسرائیل است، که کاری بسیار دشوار به نظر می‌رسد.

عوامل تعیین‌کننده

نتیجه مذاکرات به عوامل متعددی بستگی دارد:

  • مواضع داخلی: در ایران، فشارهای اقتصادی و خواست عمومی برای بهبود شرایط می‌تواند به انعطاف بیشتر منجر شود، اما گروه‌های تندرو ممکن است مقاومت کنند. در آمریکا، فشارهای کنگره و لابی‌های ضدایرانی نقش مهمی ایفا می‌کند.
  • نقش میانجی‌ها: عمان به‌عنوان میزبان، سابقه موفقی در میانجی‌گری دارد و می‌تواند فضای مذاکرات را تسهیل کند.
  • فشارهای منطقه‌ای: اسرائیل و برخی کشورهای عربی ممکن است با هرگونه توافق با ایران مخالفت کنند، در حالی که چین و روسیه می‌توانند به‌عنوان حامیان ایران، توازن را تغییر دهند.
  • رویکرد آمریکا: اگر آمریکا به جای تهدید، پیشنهادهای اقتصادی جذابی ارائه دهد، شانس توافق افزایش می‌یابد.

نتیجه‌گیری

مذاکرات عمان فرصتی برای کاهش تنش‌ها و ایجاد تحولی مثبت در روابط ایران و آمریکا فراهم می‌کند، اما موانع متعددی، از جمله دشمنی ایران و اسرائیل و بی‌اعتمادی تاریخی، مسیر را ناهموار کرده است. محتمل‌ترین نتیجه، توافقی محدود یا ادامه مذاکرات بدون نتیجه قطعی است، اما هر دو طرف باید برای دستیابی به پیشرفت واقعی، انعطاف و خلاقیت دیپلماتیک نشان دهند. آینده این مذاکرات نه‌تنها بر روابط دوجانبه، بلکه بر ثبات کل منطقه تأثیر خواهد گذاشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *