نرخ خوراک گاز یکی از مهمترین مسائل در صنعت پتروشیمی است که مثل نبض این صنعت عمل میکند. این نرخ بهطور مستقیم هزینههای تولید، رقابتپذیری در بازارهای جهانی و سودآوری شرکتهای پتروشیمی را تحت تأثیر قرار میدهد. در کشوری مثل ایران، که هم ذخایر عظیم گاز دارد و هم صنعت پتروشیمیاش یکی از ستونهای اقتصاد است، تعیین نرخ خوراک گاز به یک موضوع حیاتی و حساس تبدیل شده است. اما چه عواملی این نرخ را شکل میدهند و چرا اینقدر مهماند؟
قیمت جهانی گاز
اولین عامل تأثیرگذار، قیمت گاز در بازارهای جهانی است. هابهای گازی مثل هنری هاب در آمریکا یا TTF در اروپا، معیاری برای قیمتگذاری گاز در سطح بینالمللیاند. وقتی قیمت جهانی گاز بالا میرود – مثلاً بهخاطر تنشهای ژئوپلیتیکی یا افزایش تقاضا در زمستان – فشار روی نرخ خوراک گاز در داخل هم بیشتر میشود. برای شرکتهای پتروشیمی که میخواهند در بازار جهانی رقابت کنند، این افزایش میتواند حاشیه سودشان را کم کند، بهویژه اگر نتوانند هزینهها را به مشتریان منتقل کنند. در ایران، که بخشی از گازش صادر میشود، این قیمتها میتوانند مبنایی برای نرخگذاری داخلی هم باشند.
هزینههای تولید و انتقال گاز
عامل بعدی، هزینههای مربوط به زنجیره تأمین گاز است. از اکتشاف در میدانهای گازی مثل پارس جنوبی گرفته تا استخراج، پالایش و انتقال آن به پالایشگاههای پتروشیمی، هر مرحله هزینههایی دارد که روی نرخ خوراک اثر میگذارد. مثلاً، اگر زیرساختهای انتقال فرسوده باشند یا فاصله میدان تا پالایشگاه زیاد باشد، این هزینهها بالا میروند و نرخ خوراک گرانتر میشود. در مقابل، بهینهسازی این فرآیندها – مثل استفاده از خطوط لوله مدرن – میتواند هزینهها را کم کند و به نفع شرکتهای پتروشیمی تمام شود.
سیاستهای دولت
دولتها نقشی کلیدی در تعیین نرخ خوراک گاز دارند. در ایران، سیاستهای قیمتگذاری اغلب با یارانهها، مالیاتها و عوارض گره خوردهاند. مثلاً، تخصیص گاز ارزان به پتروشیمیها در سالهای گذشته، بهعنوان یک مشوق برای توسعه این صنعت بوده، اما با فشارهای بودجهای و نیاز به افزایش درآمدهای دولت، این یارانهها گاهی کم شدهاند. تصمیمهایی مثل تعیین نرخ خوراک بر اساس ارز یا افزایش عوارض، مستقیماً هزینه تولید را بالا میبرند و میتوانند سودآوری را تحت فشار بگذارند. این سیاستها، که گاهی با اهداف اقتصادی کلان یا سیاسی تنظیم میشوند، برای شرکتها قابل پیشبینی نیستند و ریسک را بیشتر میکنند.

عرضه و تقاضای گاز
تعادل بین عرضه و تقاضای گاز در داخل کشور هم عاملی تعیینکننده است. وقتی مصرف خانگی در زمستان بالا میرود، عرضه گاز به صنایع – از جمله پتروشیمیها – کم میشود و این میتواند نرخ را بالا ببرد یا تولید را مختل کند. از طرف دیگر، اگر تولید گاز از میدانها افزایش پیدا کند و عرضه بیشتر از تقاضا باشد، ممکن است نرخ خوراک کاهش یابد. این نوسانات، برنامهریزی بلندمدت برای پتروشیمیها را سخت میکنند، بهویژه در کشوری که گاز هم برای مصرف داخلی و هم برای صادرات حیاتی است.
در نهایت، نرخ خوراک گاز مثل یک اهرم است که میتواند صنعت پتروشیمی را بالا ببرد یا زمین بزند. شرکتها برای بقا و رقابت باید با این عوامل کنار بیایند؛ مثلاً با بهینهسازی فرآیندها، لابی برای سیاستهای حمایتی یا پیدا کردن بازارهایی که تحمل قیمت بالاتر را دارند. این نرخ، نهتنها یک عدد روی کاغذ، بلکه تعیینکننده سرنوشت این صنعت در آینده است. درک و مدیریت آن، کلید موفقیت در این میدان پرچالش است.